کد مطلب:315218 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:184

با نام عباس بدنشان لرزید
آقای شیخ نیا، مسئول كتابخانه ی رضوی در صحن مطهر امام رضا علیه السلام كرامتی را این گونه برای من نقل كرد:

در سال 1985 میلادی در جنگ عراق و ایران جزو گردان المهدی علیه السلام بودم و بعد از درگیری هایی به دست نیروهای عراق اسیر شدم. آنها مرا برای اطلاعات بردند و شكنجه ی سختی دادند. و مرا با وسایل مدرن شكنجه می دادند و خیلی می زدند و می گفتند: پس مهدی - كه تو او را در دل دوست می داری - بیاید و تو را نجات بدهد و از اعدام رهایت نماید؟



[ صفحه 448]



گفتم: هر چه می خواهید مرا بزنید و بكشید من متوسل به حضرت عباس علیه السلام می شوم و اعتنایی به شما ندارم. او از شما انتقام می گیرد.

به خدا سوگند! همین كه نام حضرت عباس علیه السلام را بردم، چنان ترس آنها را گرفت و دودستگی میانشان رخ داد و بدنشان لرزید و من به چشم خود دیدم كه نام حضرت عباس علیه السلام آنها را حیران و سرگردان نمود؛ دیگر مرا نزدند و اهانت نكردند و به من احترام نمودند و مرا با احترام از زندان انفرادی بیرون آوردند. و مرا برای زیارت امام حسین علیه السلام و حضرت اباالفضل العباس علیه السلام به كربلا بردند و این اولین زیارت من از حرم حضرت اباالفضل العباس علیه السلام بود.